به گزارش خبرنگار وسائل، یکی از آزادیهای اجتماعی، «آزادی بیان» است. در این نوشتار، مبانی و گستره آزادی بیان از دیدگاه فقه اسلامی و حقوق داخلی و بینالمللی با رویکردی توصیفی و تحلیلی بررسی میشود. براساس یافتههای این تحقیق، آزادی بیان از دیدگاه فقه، مبتنی بر امور متعددی همچون امر به معروف، نهی از منکر، نصیحت و خیرخواهی، مشورت، وجوب بیان حق و حرمت کتمان آن و مانند آنهاست.
همچنین از دیدگاه اسلام، آزادی بیان مطلق نیست و محدود به حدود دینی متعددی همچون ارتداد، کفر و انکار ضروری دین، افترا به خداوند، تکذیب آیات الهی، استهزا و تمسخر و مانند آنهاست. در قوانین داخلی، موازین و احکام اسلامی، منافع و مصالح عمومی، به عنوان مبانی آزادی بیان مورد تأکید قرار گرفته و اهانت به مقدسات ممنوع شده است. در اسناد بینالمللی، مبانی و حدود آزادی بیان، بیشتر مادی است.
مقدمه
آزادی در تمامی ادیان، اعصار و امصار و در علوم انسانی محل بحث و نظر بوده و دارای اقسام متفاوت فردی و اجتماعی است. یکی از انواع اجتماعی آن، «آزادی بیان» است. آزادی بیان در زندگی فردی و اجتماعی انسان، در زمینههای گوناگون فرهنگی، علمی، اقتصادی و مانند آن تأثیر بسزا دارد. مبانی و حدود آزادی بیان در ادیان و مکاتب گوناگون یکسان نیست.
در این مقاله، مبانی و گستره فقهی و حقوقی آزادی بیان در سه قسمت بررسی میشود: در قسمت نخست، مبانی متعدد فقهی آزادی بیان بررسی میگردد. در قسمت دوم، گسترة فقهی آزادی بیان با ذکر برخی از مهمترین حدود فقهی آزادی بیان توضیح داده میشود. در قسمت سوم و پایانی نیز مبانی و گستره حقوقی آزادی بیان از دیدگاه حقوق داخلی و حقوق بینالملل بررسی میگردد. پیش از بررسی این سه قسمت، «آزادی» و «آزادی بیان» بهطور خلاصه تعریف میشود.
تبیین کارواژههای محل بحث
تعریف واحد و قابل قبول تمام ادیان و مکاتب از برخی مفاهیم همچون «آزادی» به دلایل متعدد، مشکل و ناممکن است. بنابراین، بهترین و کارآمدترین راهکار برای برونرفت از این مشکل، بررسی مبانی، مصادیق، حدود و آثار آزادی است؛ زیرا تعریف با توجه به این مؤلفهها، متفاوت میشود و حتی در یک دین نیز در علوم گوناگون، تعاریف متمایزی از «آزادی» وجود دارد.
شاید مناسبترین تعریف «آزادی»، فارغ از عقاید و یا گرایشهای علمی متفاوت، تعریف علّامه شهید مرتضی مطهری باشد: بشر مختار و آزاد است؛ به این معناست که عمل او از خواست و رضایت کامل او و تصویب قوه تمیز او سرچشمه میگیرد و هیچ عاملی او را برخلاف میل و رغبت و رضا و تشخیص او وادار نمیکند؛ نه قضا و قدر و نه عامل دیگر.
درباره «آزادی بیان» تعاریف متفاوتی ارائه شده است؛ صرف نظر از مبانی، ابزار، حدود و حق یا تکلیف بودن آزادی بیان که در بسیاری از تعاریف ذکر میشود تعریف «آزادی بیان» عبارت است از: «فقدان مانع برای اظهار اندیشه و عقیده، اعم از اندیشه و عقیده مذهبی و سیاسی و مانند آن» و به تعبیر دیگر، «توانایی اظهار اندیشه و عقیده، اعم از اندیشه و عقیده مذهبی و سیاسی و مانند آن».
مبحث نخست: مبانی فقهی آزادی بیان
یکی از انواع آزادی، «آزادی بیان» است که از دیدگاه اسلام، مبانی ویژهای دارد. از دیدگاه اسلام، آزادی بیان نهتنها جایز، بلکه در بسیاری از موارد، همچون امر به معروف، نهی از منکر، و برائت از مشرکان واجب است؛ زیرا تحقق برخی از واجبات، بلکه اصول و فروع دین منوط به آزادی بیان است. در این قسمت، برخی از مهمترین مبانی خاص آزادی بیان، به اختصار ذکر میشود:
تحقق رسالت و اهداف انبیا
برخی انبیا دارای کتاب و شریعت، و برخی مبلّغ و بیانگر شرایع سابق بودهاند و در هر دو صورت، پیام و شریعت الهی باید به مردم ابلاغ شود. شریعت الهی، مکتوب دریافت نمیشد و از سنخ کلام و بیان شفاهی بود. برای رساندن این پیام، به مخاطبان حاضر و غایب بیان شفاهی و کتبی لازم بود. بنابراین، آزادی بیان شرط لازم برای تحقق رسالت و اهداف انبیا بوده است. آیات متفاوتی از قرآن کریم با عناوین گوناگون، بیانگر این واقعیت است. در اینجا، چند مطلب در این زمینه مطرح میشود:
الف. ابلاغ ولایت و امامت مستلزم آزادی بیان است: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» (مائده: ۶۷):ای پیامبر، آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملًا (به مردم) برسان! و اگر نکنی رسالت او را انجام ندادهای!
ب. تربیت و آموزش تمام معارف و علوم مورد نیاز انسان، بهویژه معارف دینی نیازمند فراهم نمودن شرایط مناسب، از جمله آزادی بیان است و اساساً رشد و شکوفایی علمی با آزادی بیان محقق میشود. تزکیه و تعلیم از اهداف مهم بعثت انبیاست که تنها با آزادی بیان امکانپذیر است: «هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ».
ج. بشارت و انذار دو وظیفه مهم انبیاست که بدون آزادی بیان محقق نمیشوند: «إِنَّا أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ بَشیراً وَ نَذیراً» (بقره: ۱۱۹)؛ ما تو را به حق، برای بشارت و بیم دادن (مردم جهان) فرستادیم. «فَقَدْ جاءَکُمْ بَشیرٌ وَ نَذیرٌ» (مائده: ۱۹) (اکنون پیامبر) بشارتدهنده و بیمدهنده، به سوی شما آمد.
تبیین و تفسیر وحی و دین
دین و کتاب آسمانی نیازمند تبیین و تفسیر است. اولین مفسّر قرآن دریافت کننده آن، یعنی پیامبر اکرم(ص) است. پس از پیامبر اکرم(ص) جانشینان معصوم ایشان، یعنی ائمه اطهار(ع) مفسّران این دین و کتاب الهی هستند و تفسیر و بیان دین با آزادی بیان محقق میشود. در زمانی که آزادی بیان وجود نداشت، یعنی زمان ممنوعیت نقل حدیث، کمترین آموزش دین صورت گرفت و در زمان امام صادق و امام باقر(ع)، که تا حدی شرایط تبیین و تفسیر دین فراهم شده بود، معارف دینی نسبت به سایر زمانها بیشتر آموزش و توسعه داده شد.
تفقّه در دین، تبلیغ و نشر آن
در زمان غیبت امام معصوم(ع) فقیهان جامعالشرائط بهعنوان متخصص دین و اسلامشناس، مرجعیت دینی و وظیفة مهم تبیین و تفسیر و تبلیغ دین را بر عهده دارند. یادگیری و تخصص در دین و نیز تبلیغ آن تنها در سایه آزادی بیان محقق میشود. پیش از انقلاب اسلامی ایران، تبلیغ دین بسیار محدود بود و تعداد زیادی از دینشناسان ممنوعالمنبر شدند. به همین سبب، آشنایی با دین کم بود. ولی پس از پیروزی انقلاب و فراهم آمدن زمینه تبلیغ دین، هم در داخل آشنایی با دین مبین اسلام بیشتر شده و هم در خارج از کشور، معارف دینی بیشتر معرفی و بیان شده است.
ابتنای دین بر برهان و استدلال
اسلام دین منطق و برهان و استدلال است. پذیرش اصول دین مبتنی بر برهان و استدلال عقلی است؛ زیرا اعتقاد و ایمان امری درونی است که با اکراه و اجبار حاصل نمیشود. بدینروی، در اصول دین تقلید جایز نیست و هر کسی باید خود، آزادانه با تحقیق و استدلال و بدون اکراه دین را بپذیرد. افزون بر این، اسلام با دادن آزادی بیان به دیگران، آنها را به استدلال دعوت میکند و از آنها برهان میخواهد:
امر به معروف و نهی از منکر
امر به معروف و نهی از منکر برای ترویج خوبیها و مقابله با زشتیها و اصلاح فرد و جامعه تشریع شده و دارای مراتبی از جمله مرحلة قلبی، مرحله گفتاری و در نهایت، مرحله عملی و برخورد شدید است که مرحلة اخیر مختص افراد خاص و نوعی عمل حکومتی است. مهمترین مرحله تحقق و عملی شدن این فریضه الهی مرحله گفتار و بیان است. بنابراین، یکی از مبانی دینی آزادی بیان، امر به معروف و نهی از منکر است.
نصیحت و خیرخواهی
از دیگر مبانی دینی و قرآنی آزادی بیان، «نصیحت و خیرخواهی» است. نصیحت و خیرخواهی، که در منابع دینی تحت عنوان «بَابُ مَا أَمَرَ النَّبِیُّ (ص) بِالنَّصِیحَةِ لِأَئِمَّةِ الْمُسْلِمِینَ» نیز از آن یاد شده، از واجباتی است که تحقق آن بدون آزادی بیان امکانپذیر نیست.
مشورت
«مشورت» یکی دیگر از مبانی آزادی بیان است. اصل مشورت در امور فردی و اجتماعی لازم و تحقق آن تنها با آزادی بیان ممکن است؛ زیرا تنها در صورت آزادی بیان و گفتار است که افراد نظر مشورتی خود را بدون هیچگونه نگرانی ابراز میکنند.
وجوب بیان حق و حرمت کتمان آن
«وجوب حقگویی» و بیان حق و حقیقت و در مقابل، «حرمت کتمام حق» در جایی که انسان نسبت به حقیقتی شناخت و آگاهی دارد، یکی از دستورات خداوند متعال است. تحقق این دستور الهی مستلزم آزادی بیان است.
برائت از مشرکان
یکی از واجبات شرعی که مستلزم بیان است، اعلام برائت از مشرکان است که در آیات متعددی ذکر شده است.
ظلمستیزی
یکی از واجبات عدم سکوت و بیان مخالفت با ظالمان است.
شنیدن دیدگاه مخالفان فکری و پاسخگویی به آن
اسلام به دلایلی همچون غنای علمی و معرفتی، به مخالفان آزادی بیان داده است. در صدر اسلام، کفّار و مشرکان آزادانه نظرات و شبهات خود را مطرح میکردند و پاسخ آنان نیز داده میشد. بسیاری آیات سوره «سبأ» مربوط به نقل قول مخالفان فکری همچون کفار و پاسخ آنهاست.
در طول تاریخ، همواره نسبت به دین شبهه و تردیدهایی ایجاد شده و با توجه به اتقان و استحکام معارف و منشأ وحیانی آن، هیچ شبههای بدون پاسخ نمانده است. در زمان حضور معصومان (ع) شبهات مختلفی از ناحیه مسلمانان و غیرمسلمانان مطرح شد، ولی با برگزاری مجالس و مناظرههای علمی به شبهات و سؤالات پاسخ داده شد.
در زمان غیبت نیز این شبهات متناسب با شرایط زمانی و مکانی و با ظهور اندیشههای بشری همچون «لیبرالیسم» و «سکولاریسم» متنوعتر شده است. در این زمان نیز عالمان و اسلامشناسان همواره با شیوههای مناسب شفاهی و کتبی با استفاده از آموختهها و معارف عمیق دینی و برهانهای دقیق فلسفی، پاسخهای عالمانه به شبهات میدهند. بنابر نظر فقها، خرید و فروش کتب ضالّه حرام و از مکاسب محرّمه است، ولی خرید آنها برای اسلامشناسان جایز، بلکه واجب دانسته شده است، تا با شناخت و آگاهی کامل، نقد و بررسی شده، پاسخ مناسب به آنها داده شود.
شنیدن دیدگاهها و انتخاب دیدگاه برتر
در علوم گوناگون، نظرات متفاوتی وجود دارد. انسان باید با شنیدن دیدگاههای متفاوت، بهترین نظر و دیدگاه را انتخاب کند و این انتخاب تنها در صورت آزادی بیان محقق میشود. افزون بر انتخاب بهترین دیدگاه، انسان موظف به گفتن بهترین سخن است. تضارب آراء و نقد و بررسی دیدگاهها برای تولید علم صحیح، که از دستورات دینی است، در سایه آزادی بیان محقق میشود.
شنیدن دیدگاه مردم توسط مسئولان
امیر مؤمنان علی (ع) به مالک اشتر دستور میدهند قسمتی از وقتش را به مردم اختصاص دهد تا سخنگوی آنان با آزادی و بدون مانع، نظراتش را بیان کند.
لزوم پاسخگویی به بدعتها
یکی از انحرافهای فکری و عقیدتی ایجاد بدعت در دین است. در این صورت، سکوت جایز نیست و عالمان و اسلامشناسان موظف به مقابله علمی با بدعتها هستند و پاسخ به بدعتها تنها در صورت آزادی بیان امکانپذیر است.
تذکر و ارشاد
گاهی انسان در اثر غفلت و بیتوجهی، محتاج غفلتزدایی و توجه و بیدارسازی است، و گاهی از روی ناآگاهی کاری را انجام میدهد که در این صورت، نیازمند ارشاد و راهنمایی و هدایت است. تذکر و ارشاد نیز نوعی بیان است و در صورت آزادی بیان محقق میشود.
شیوه صحیح دعوت به اسلام
به تصریح قرآن کریم، شیوه دعوت به اسلام، با حکمت و موعظه حسنه و مجادله احسن صورت میگیرد و این نیز تنها با آزادی بیان محقق میشود.
قسمت دوم: گستره فقهی آزادی بیان
اسلام اصل «آزادی بیان» را همچون بیشتر آزادیها پذیرفته است، اما برای آن حدودی متناسب با مبانی این آزادی در نظر گرفته است. این محدودیتها به دلایل گوناگونی ایجاد شده است؛ همچون عدم اهانت به عقاید و مقدسات، جلوگیری از افکار و عقاید ناصواب و مضر، تعیین مکان و محیط مناسب برای بیان و نقد صحیح اندیشه و عقیده، رشد صحیح اندیشه و توسعه سالم علوم، تکامل روحی و سعادت انسان در پرتو فکر و اندیشه صحیح، ایجاد نظم و امنیت و حفظ حکومت و نظام سیاسی در جامعه و مانند آن.
در این قسمت، برخی از مهمترین حدود و ممنوعیتهای آزادی بیان بهطور خلاصه و در حد ذکر برخی آیات و یا احادیث مربوط به آن توضیح داده میشود. این حدود غالباً اعتقادی و مربوط به مقدسات است و ارتکاب آنها موجب اهانت به مقدسات میشود.
الف. ارتداد
«ارتداد» اعلام و بیان تغییر عقیده از اسلام است و موجب کفر میشود. به همین سبب، ممنوع و از حدود آزادی بیان است.
ب. کفر و انکار ضروری دین
کافر شدن به خدا، ملائکه، کتب، رسل و آیات الهی و قیامت و انکار ضروری دین از حدود و ممنوعیتهای آزادی بیان است.
ج. افترا به خداوند
افترا و دروغ بر خداوند حرام و از صفات کافران و ظالمترینهاست و کسی که به خدا افترا میبندد رستگار نخواهد شد.
د. تکذیب آیات الهی
یکی دیگر از حدود آزادی بیان، تکذیب آیات الهی و معاد است. این تکذیب در ردیف کفر و موجب خلود در آتش جهنم است.
ه. استهزا و تمسخر
استهزای آیات و پیامبران الهی حرام و موجب ورود به جهنم است. در آیاتی از قرآن کریم، از مسخره کردن نهی شده است.
و. دشمنی و مخالفت با خدا و رسول
یکی دیگر از ممنوعیتهای آزادی بیان دشمنی و مخالفت با خدا و رسول خداست که موجب ذلت و خلود در جهنم میشود.
ز. تهمت به پیامبر
تهمت نیز ممنوع و از حدود آزادی بیان است.
ح. سب و شتم و نصب
«سب، شتم و نصب» از حدود و ممنوعیتهای آزادی بیان هستند که به دلیل مترادف بودن، در یک قسمت ذکر شدند.
ط. مقابله با دین اسلام یا ایجاد اختلال در آن
۱. دینسازی در برابر دین اسلام: بیان و تبلیغ هر مکتب و مسلک دیگری در برابر دین اسلام ممنوع و از حدود آزادی بیان است. دین الهی مقبول و مورد رضایت خدا فقط دین اسلام است و هیچ دینی غیر از اسلام پذیرفته نیست.
۲. تبعیض در دین: تبعیض در دین و آیات و پیامبران الهی و ایمان به بعضی و کافر شدن به بعضی دیگر و نیز هرگونه التقاط در دین حرام است و موجب رسوایی در دنیا و گرفتاری در عذاب آخرت میشود.
۳. تحریف دین: تحریف و تغییر دادن، از مصادیق ممنوع آزادی بیان در دین است.
۴. طعن در دین: طعن و بدگویی کردن دربارۀ دین، از حدود آزادی بیان محسوب میشود.
۵. بدعت در دین: مطرح نمودن آنچه جزو دین نیست و نسبت دادن آن به دین، که با عناوینی همچون «بدعت و خرافه» بیان میشود، ممنوع است.
۶. استخفاف دین: استخفاف و سبک شمردن دین ممنوع و از حدود آزادی بیان است.
۷. فتنه و انحراف در دین: فتنهای که موجب انحراف در دین و فکر انسان میشود، از حدود آزادی بیان و ممنوع است.
گفتار گمراهکننده و فریبنده
گمراه و منحرف کردن نیز نامشروع و از حدود آزادی بیان است. ممنوعیت کتب و نشریات ضاله نیز به همین دلیل است. هر نوع گفتار و بیان فریبنده و گمراهکننده از حدود آزادی بیان و ممنوع است.
گفتار و جدال بیهوده و باطل
یکی دیگر از حدود آزادی بیان، گفتار بیهوده و باطل است. «منازعه، مشاجره، مباحثه و جدل باطل در آیات الهی»، از صفات کافران شمرده شده و حرام است.
اهانت به مقدّسات دیگران
هر دین و آیینی مقدّساتی دارد که پیروانش به آنها احترام میگذارند. از دیدگاه اسلام، اهانت به مقدّسات دیگران حرام است. خداوند متعال از دشنام دادن به کسانی که خداوند یکتا را عبادت نمیکنند نهی فرموده است.
قسمت سوم: مبانی و گستره حقوقی آزادی بیان
آزادی بیان از دیدگاه حقوق داخلی و بینالمللی دارای مبانی و حدودی است که در این قسمت، بررسی میشود:
الف. حقوق داخلی
مبانی و حدود آزادی بیان در قوانین داخلی بیشتر در «قانون اساسی» و «قانون مطبوعات» بیان شده است. در این قوانین، بر موازین و احکام اسلامی و منافع و مصالح عمومی، بهعنوان «مبانی آزادی بیان» تأکید شده و اهانت به مقدّسات ممنوع گردیده است. بدینروی، در این قسمت، اصول و مواد قوانین مذکور بررسی میشود:
۱. قانون اساسی: «موازین اسلامی» و «مصالح کشور» دو مبنای مهم آزادی بیان هستند که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ذکر شدهاند. صدا و سیما، که رسانه ملی و مهمترین ابزار آزادی بیان محسوب میشود، موظف به رعایت این مبانی است و در برنامههای صوتی و تصویری خود، نباید چیزی پخش کند که مخالف و مضر این مبانی باشد. بر اساس اصل یکصد و هفتاد و پنجم قانون اساسی، «در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، آزادی بیان و نشر افکار با رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور باید تأمین گردد».
موازین اسلامی از این نظر که تمام قوانین و مقررات باید بر آنها مبتنی باشد (اصل چهارم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران) و در آزادی بیان نمیتوان آنها را نادیده گرفت، مبنا محسوب میشوند، و از این نظر که در بیان، باید موازین اسلامی و حدود آنها محترم شمرده شود، از حدود آزادی بیان بهشمار میآیند.
بنابر قانون اساسی، حدود آزادی بیان «اخلال به مبانی اسلام و حقوق عمومی» است و نشریات و مطبوعات، که از مهمترین ابزارهای آزادی بیان هستند، ملزم به رعایت این حدود هستند. بر اساس اصل بیست و چهارم قانون اساسی «نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند، مگر آنکه مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد. تفصیل آن را قانون معین میکند».
۲. قانون مطبوعات: مبانی آزادی بیان در فصل سوم «قانون مطبوعات» (قانون مطبوعات، مصوب ۲۲ اسفند ۱۳۶۴ مجلس شورای اسلامی) تحت عنوان «حقوق مطبوعات» بیان شده است:
ماده ۳: «مطبوعات حق دارند نظرات، انتقادات سازنده، پیشنهادها، توضیحات مردم و مسئولین را با رعایت موازین اسلامی و مصالح جامعه درج و به اطلاع عموم برسانند».
ماده ۴: «هیچ مقام دولتی و غیر دولتی حق ندارد برای چاپ مطلب یا مقالهای درصدد اعمال فشار بر مطبوعات برآید و یا به سانسور و کنترل نشریات مبادرت کند».
ماده ۵: «کسب و انتشار اخبار داخلی و خارجی، که بهمنظور افزایش آگاهی عمومی و حفظ مصالح جامعه باشد، با رعایت این قانون، حق قانونی مطبوعات است».
حدود آزادی بیان در فصل چهارم «قانون مطبوعات» (قانون مطبوعات، مصوب ۲۲ اسفند ۱۳۶۴ مجلس شورای اسلامی و اصلاحات مصوّب ۲۱ مرداد ۱۳۷۷ و ۳۰ فروردین ۱۳۷۹) تحت عنوان «حدود مطبوعات» بیان شده است.
براساس ماده ۶ این قانون:
«نشریات جز در موارد اخلال به مبانی و احکام اسلام و حقوق عمومی و حقوق خصوصی، که در این فصل مشخص میشوند، آزادند:
۱. نشر مطالب الحادی و مخالف موازین اسلامی و ترویج مطالبی که به اساس جمهوری اسلامی لطمه وارد کند؛ ۲. اشاعه فحشا و منکرات و انتشار عکسها و تصاویر و مطالب خلاف عفت عمومی؛
۳. تبلیغ و ترویج اسراف و تبذیر؛
۴. ایجاد اختلاف مابین اقشار جامعه، بهویژه از طریق طرح مسائل نژادی و قومی؛
۵. تحریض و تشویق افراد و گروهها به ارتکاب اعمالی علیه امنیت، حیثیت و منافع جمهوری اسلامی ایران در داخل یا خارج
۶. فاش نمودن و انتشار اسناد و دستورها و مسائل محرمانه، اسرار نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، نقشه و استحکامات نظامی، انتشار مذاکرات غیرعلنی مجلس شورای اسلامی و محاکم غیرعلنی دادگستری و تحقیقات مراجع قضایی بدون مجوز قانونی؛
۷. اهانت به دین مبین اسلام و مقدّسات آن و همچنین اهانت به مقام معظم رهبری و مراجع مسلّم تقلید؛
۸. افترا به مقامات، نهادها، ارگانها و هر یک از افراد کشور و توهین به اشخاص حقیقی و حقوقی که حرمت شرعی دارند، اگرچه از طریق انتشار عکس یا کاریکاتور باشد؛
۹. سرقتهای ادبی و همچنین نقل مطالب از مطبوعات و احزاب و گروههای منحرف و مخالف اسلام (داخلی و خارجی) به نحوی که تبلیغ از آنها باشد (حدود موارد فوق را آییننامه مشخص میکند)؛
۱۰. استفاده ابزاری از افراد (اعم از زن و مرد) در تصاویر و محتوا، تحقیر و توهین به جنس زن، تبلیغ تشریفات و تجملات نامشروع و غیرقانونی؛
۱۱. پخش شایعات و مطالب خلاف واقع و یا تحریف مطالب دیگران؛
۱۲. انتشار مطلب علیه اصول قانون اساسی».
ب. حقوق بینالمللی
برخلاف قوانین داخلی، در اسناد بینالمللی، مبانی و حدود آزادی بیان (بجز در اعلامیه اسلامی حقوق بشر) بیشتر مادی است و به دین بهعنوان یک امر شخصی قابل تغییر و در ردیف سایر امور مادی نگاه شده است. به همین دلیل، مقدّسات از احترام و حمایت قانونی لازم برخوردار نیستند و در نتیجه، اهانت به مقدّسات مجازات قانونی خاصی ندارد.
در میان قوانین و اسناد بینالمللی، آزادی بیان در سه سند بیشتر مطرح شده است که در این قسمت بررسی میشود:
۱. میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی: مبنای حقوقی آزادی بیان در بند ۲ ماده ۱۹ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی مصوب ۱۶ دسامبر ۱۹۶۶، مجمع عمومی سازمان ملل متحد ذکر شده است؛ بنابراین بند، «هر کس حق آزادی بیان دارد. این حق شامل آزادی تفحص و تحصیل و اشاعه اطلاعات و افکار از هر قبیل بدون توجه به سرحدات، خواه شفاهاً یا به صورت نوشته یا چاپ یا به صورت هنری یا به هر وسیلة دیگر به انتخاب خود شخص است».
حدود آزادی بیان در بند ۳ ماده ۱۹ میثاق آمده است: «اعمال حقوقی مذکور در بند ۲ این ماده مستلزم حقوق و مسئولیتهای خاص است و لذا، ممکن است تابع محدودیتهای معینی بشود که در قانون تصریح شده و برای امور ذیل ضرورت داشته باشد: الف. احترام به حقوق یا حیثیت دیگران؛ ب. حفظ امنیت ملی یا نظم عمومی یا سلامت یا اخلاق عمومی».
۲. اعلامیه جهانی حقوق بشر: مبنای آزادی بیان در مواد ۱۸ و ۱۹ اعلامیة جهانی حقوق بشر ذکر شده است. براساس ماده ۱۸ این اعلامیه، «هرکس حق دارد که از آزادی فکر، وجدان و مذهب بهرهمند شود. این حق متضمن آزادی تغییر مذهب یا عقیده و همچنین متضمن آزادی اظهار عقیده و ایمان است و نیز شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی است. هرکس میتواند از این حقوق، منفرداً یا مجتمعاً، بهطور خصوصی یا بهطور عمومی برخوردار باشد».
بنابر ماده ۱۹ اعلامیه مذکور، «هرکس حق آزادی عقیده و بیان دارد و حق مزبور شامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن، به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحظات مرزی، آزاد باشد».
محدودیتهای آزادی در ماده ۲۹ این اعلامیه آمده است: «هرکس در اجرای حقوق و استفاده از آزادیهای خود، فقط تابع محدودیتهایی است که به وسیلة قانون، منحصراً به منظور تأمین، شناسایی و مراعات حقوق و آزادیهای دیگران و برای مقتضیات صحیح اخلاقی و نظم عمومی و رفاه همگانی، در شرایط یک جامعة دموکراتیک وضع گردیده است».
۳. اعلامیة اسلامی حقوق بشر: مبانی و حدود آزادی بیان در ماده ۲۲ اعلامیه اسلامی حقوق بشر مطرح شده است:
«الف. هر انسانی حق دارد نظر خود را به هر شکلی که مغایر با اصول شرعی نباشد آزادانه بیان دارد.
ب. هر انسانی حق دارد برای خیر و نهی از منکر بر طبق ضوابط شریعت اسلامی دعوت کند.
ج. تبلیغات یک ضرورت حیاتی برای جامعه است و سوء استفاده و سوء استعمال آن و حمله به مقدّسات و کرامت انبیا یا به کارگیری هر چیزی که منجر به ایجاد اختلال در ارزشها، یا متشتّت شدن جامعه یا زیان یا متلاشی شدن اعتقاد شود، ممنوع است.
د. برانگیختن احساسات قومی یا مذهبی و یا هر چیزی که منجر به برانگیختن هر نوع حس تبعیض نژادی گردد، جایز نیست».
نتیجهگیری
«آزادی بیان» ابزاری قابل استفاده با اهدافی متفاوت است. از اینرو، از دیدگاه اسلام، اصل «آزادی بیان» پذیرفته شده است، اما مبانی آن با دیگر ادیان و مکاتب متفاوت است؛ زیرا این آزادی در خدمت انسان و برای رسیدن به سعادت حقیقی و فلسفه خلقت است و به همین سبب، حدود آزادی بیان نیز از دیدگاه اسلام متفاوت است و این حدود را دین تعیین میکند.
از اینرو، مبانی و حدود دینی آزادی بیان برای رسیدن انسان به سعادت دنیا و آخرت است. در حقوق داخلی، که غالباً از دین مبین اسلام گرفته شده، مبانی و حدود فقهی تا حدی رعایت شده است. از اینرو، در این حقوق، موازین و احکام اسلامی و منافع و مصالح عمومی، بهعنوان «مبانی آزادی بیان» مطرح شده و اهانت به مقدّسات ممنوع گردیده است. برخلاف قوانین داخلی، در اسناد بینالمللی مبانی و حدود آزادی بیان (به جز در اعلامیه اسلامی حقوق بشر) بیشتر مادی است.
گفتنی است، مقاله «آزادی بیان و مبانی و گسترۀ آن از دیدگاه فقه و حقوق» توسط آیت الله دکتر سید ابراهیم رئیسی و حجت الاسلام و المسلمین سیداحمد مرتضایی نگاشته شده و در دوفصلنامه «اندیشههای حقوق عمومی» شماره ۴، در بهار و تابستان ۱۳۹۲ منتشر شد.
برای مشاهده اصل مقاله اینجا را کلیک کنید./204/241/ح